رسانهها نوشتند که مصرف نمک مردم چند برابر میانگین جهانی است. بله! درست است. مصرف نمک ما زیاد است، اما فکر نکنید مصرف ما این طوری است که آن را همراه غذا بخوریم. واضحتر بگوییم. مصرف نمک ما نه از راه دهان که از راه زخم هایمان هست. اگر در قرن هفتم هجری قمری، مولانا شمس را گفت: پس زخم هایمان چه؟ و او پاسخ داد: نور از محل آنها وارد میشود، اکنون نمک جایگزین آن شده است.
بله. زخمهایی داریم که نمک خورشان ملس است. زخمهای بازی که چسب زخم هم جواب نمیدهد ولی با یک نمکدان بزرگ نمک از راه میرسند و روی نقطه به نقطه زخم، خالی میکنند. مثلا سال هاست که قشر متوسط از پس خرید یک ماشین صفر برنمی آیند ولی مسئولی میآید و میگوید: خرید جت شخصی برای عموم آزاد است و این گونه است که نمک جدیدی روی زخم قدیمی ریخته میشود.
هر سال نقص جدی ایمنی خودروها و نقص جادهها بیش از زلزله مرگ بار بم قربانی میگیرد ولی میگویند اگر جریمهها چند برابر شود کشتهها چند درصد کاهش مییابد. این را که میگویند انگار از درآمدهای همیشه ثابت و جای دقیق زخم هایمان خبر دارند که این قدر دقیق نمکدان را به همان سمت نشانه میروند و شاید اگر با زخم هایمان روی کوه نمک غلت بزنیم کمتر رنج بکشیم.
ماهها و ساعتها سر میزان حداقل حقوق کارگر چانه زنی میکنند ولی بودجه صداوسیما در یک رأی گیری چند دقیقهای نسبت به سال قبلش سه برابر میشود تا روی زخم رو به گسترش، سه برابر بیش از قبل نمک پاشیده شود. انگار، چون نمک در نمکدان شوری ندارد باید تمامش را روی زخم هایمان خالی کنند. خلاصه اوضاعی است که در هر چیزی کمبود داشته باشیم، در نمک کمبود نداریم. اگر باور ندارید، از زخم هایمان بپرسید.